یک مربی استاد اسکرام برای کمک کردن به تیم اسکرام برای یافتن مسیر پیشرفت قدم به قدم و تدریجی شان نیاز دارند که نقشهای متعددی را بازی کند.
در طی ایفای تمام این نقشها تمرکز و هسته اصلی توجه مربی روی کمک کردن به تیم اسکرام در خودگرانی و ریشه یابی مشکلاتشان و تعیین عملکردهای واقع بینانه و موثر در جهت رفع آنها است.
بهعنوان یک مربی استاد اسکرام با بکارگیری روشهای زیر موجب فعال شدن حس خلاقیت و نو آوری در تیم بشوید:
۱. یک محیط “امن” برای تیم اسکرام ایجاد کنید. (جایی که اعضای تیم احساس راحتی و امنیت در ایجاد و به اشتراک گذاشتن ایدههایشان داشته باشند. محیطی بدور از احساس خجالت یا تمسخر یا حتی اتهام و انتقام جویی از یک دیگر).
۲. مقید باشید به حفظ بیطرفی بعنوان یک مربی در تمام مدت همکاری.
۳. با پرسیدن سوالهای مناسب موجب بیداری ذهن خلاق تیم شوید.
۴. بهطور خودآگاه و فعال به پاسخهای تیم اسکرام توجه کنید (نشان دهید که کاملا حضور دارید و سراپا گوش هستید!).
۵. با دقت به همخوانی یا تضاد بین ارتباط کلامی و زبان جسمی اعضا تیم دقت کنید. (در هنگام گوش دادن به پاسخهایشان دقت کنید که آیا رفتار فیزیکی ایشان در هنگام ارتباط کلامی در تایید سخنان ایشان هست یا خیر. مثلا اگر دارند وضعیت مثبتی را تعریف میکنند آیا با سر برافراشته و ارتباط مستقیم چشمی و سینه ستبر مشغول صحبت کردن هستند یا خودشان را جمع کردهاند و شانههایشان افتاده و از ارتباط چشمی پرهیز میکنند).
۶. با دست و دلبازی به تیم بازخوردهای سازنده و کمک کننده دهید تا آنها را در تلاش خلاقانه برای حل مشکلاتشان یاری کنید.
۷. پیش فرضها و باورهای قبلیشان را به چالش بکشید! تیم اسکرام برای حفظ خلاقیت خود نیاز دارد ذهنی منعطف و فارغ از قید و بند و محدودیت داشته باشد.
۸. ذهن تیم را به سمت همفکری در یافتن راهکاریی اجرایی برای رفع مشکلاتشان هدایت کنید.
۹. راهکارهای یافته شده توسط تیم را جایی ثبت و ردگیری کنید تا به مرور زمان فراموش و مفقود نشوند.
از مربی استاد اسکرام انتظار میرود که طوری به ارزشها و مفاهیم بنیادی چابک مسلط شده باشد که این دانش و آگاهی در بطن ذهن او نشسته باشد و جزیی از منش فکری او شده باشد.
ممکن است مربی استاد اسکرام کارش را با تیم اسکرام از نقطه آغازین گزینش روش و مفاهیم چابک توسط سازمان شروع کرده باشد و تیم اسکرام در واقع چیزی نباشد جز گروهی تازه کار متشکل از پرسنل سازمان که از تیمهای دیگری منفک و به تیم اسکرام ملحق شدهاند.
از آنجایی که تغییر هرگز آسان نیست، مربی استاد اسکرام میبایست که توانمندیهای مردمداری لازم برای نفوذ به ذهن تیم اسکرام و ترغیب ایشان برای باز و منعطف نگهداشتن ذهنشان در پذیرش تغییر و جذب آموزههای نو را داشته باشد.
اولویت اول مربی اسکرام کمک به تیم اسکرام در ارتقای سطح بهرهوری و رسیدن و حتی فراتر رفتن از اهداف سازمانی است. تیم اسکرام در نقش یک واحد منسجم عمل میکند و در هر چرخه به اندازه ظرفیت تولیدش کار میپذیرد و با خودتدبیری و خودگردانی تمام مراحل انجام آن را کامل میکند و محصولی مرغوب تحویل میدهد.
از زاویه دید جهان خارج این موضوع به شکل یک هدف در سطح تیم تلقی خواهد شد. البته از آن دیدگاه تا حدودی هم درست است، اما در بطن موضوع، این عملا حاصل جمع بهرهوری تک تک اعضای تیم اسکرام و کیفیت عملکرد تک تک ایشان در کمک به خودگردانی و بالابردن کیفیت کار گروهی است.
یک مربی استاد اسکرام در بطن خود یک خادم-رهبر(server-leader) است. لازم است خود الگوی بارزی از پذیرش و بکارگیری منش و کاربرد مفاهیم چابک باشد.
یک مربی استاد اسکرام خوب است که در یک یا چند تا از زمینه های زیر نیز متخصص باشد:
۱. فناوری مورد استفاده تیم اسکرام (هر چند این امر ضروری نیست و نقش یک مزیت مضاعف را بازی میکند).
۲. حوزه فعالیت تجاری محصول تولید شده توسط تیم اسکرام که در آن خدمترسانی میکند (این نیز ضروری نیست اما کمک بزرگی به پیشرفت مربیگری تیم میکند).
۳. تحول چابک (به منظور رهبری تحول گزینش فرایند و مفهوم چابک، اجراء و ارتقاء درجه پختگی تیمهای اسکرام، و یا حتی خدمتگزاری بهعنوان عضوی از مرکز ارتقاء عالی چابک سازمان).
مربی استاد اسکرام بهعنوان یک تسهیلگر نیز وارد عمل میشود:
آیا میشود ما فقط و فقط به مربیگری بپردازیم و از به اشتراک گذاشتن نظرات خود اجتناب کنیم؟
پاسخ: هم آری هم خیر!
«خیر» زیرا که اگر قرار باشد شما تنها مربیگری کنید، ملزم خواهید بود که از به اشتراک گذاشتن دانش و دیدگاه حرفهایتان خودداری کرده و تیم را از آن محروم سازید! این در حالی است که 99 درصد سازمانها هنگام استخدام شما بهعنوان مربی عملا دنبال مرشد میگردند.
پس پاسخ شما «آری» هم میتواند باشد!
حالا نگاهی کنیم به تفاوت این دو:
حالا باید دقت کنید تا وضع از این گیج کنندهتر نشود و نقش شما را با معلم اشتباه نگیرند!
خوب اگر تا اینجا بهقدر کافی سردرگم نشدهاید اجازه دهید وضع را با مقایسه بین مربیگری و معلم بودن، بیشتر مبهم کنیم!
همانطور که ذکر شد تمرکز مربی روی فرایند چابک قرار دارد. در حالیکه تمرکز معلم روی محتوای تخصصی کار تیم است، که در این مورد مشابه مرشد بودن است.
مربی به تیم اجازه میدهد تا سوژه اصلی جلسه را خودشان انتخاب کنند. این در حالی است که معلم خودش سوژه مورد تدریس را برمیگزیند که غالبا مبتنی بر یک سیلابس درسی است.
در نقش مربی شما همواره روش خود را به فراخور نیازهای مشتری (تیم اسکرام) تنظیم میکنید و در جریان جلسات آن را به قدر نیاز تغییر میدهید در حالیکه بهعنوان یک معلم شما یک مسیر از پیش تنظیم شده را طبق برنامه آموزشی دنبال میکنید و بهندرت تغییری در آن میدهید.
و نهایتا بهعنوان یک مربی استاد اسکرام، تعامل شما با مشتری برای ایشان یک مسیر تحول منحصر بفرد ایجاد میکند. چرا که بهطور پویا از یک ایده تصادفی توسط مشتری شروع میشود و تحت هدایت غیر مستقیم شما به ایده دیگری میرسد و قدم به قدم خودش را به راهکار نهایی برای حل مشکل مشتری میرساند.
بهعنوان معلم شما مسیری مستقیم و یکسان برای همه دانش آموزان خود فراهم میکنید. در این مسیر با تعدادی ”ایست و بازرسی” از قبل تعیین شده میزان پیشرفت آنها در آن مسیر چک میکنید و به ادامه مسیر ادامه میدهید تا نتیجه از پیش تعیین رابطه آموزشی شما با ایشان بدست بیاید.
برای ارجاع به قسمت اول «توصیههای مربیگری برای استاد های اسکرام» به این لینک بروید.
نویسنده: آرمان کامران