این مقاله، ادامه مقاله «استفاده از کانبان در عملیات فناوری اطلاعات- بخش اول» است. پیشنهاد میکنیم برای فهم بهتر، مطالعه را از بخش اول شروع کنید.
پیش از پرداختن به اینکه کانبان چطور میتواند برای عملیات فناوری اطلاعات استفاده گردد، لازم است پیشزمینه مختصری در مورد عملیات فناوری اطلاعات ارائه دهیم. همچنین در مورد مشکلی که کانبان میتواند به بررسی آن کمک کند بحث کنیم.
در دنیای امروزِ عملیات فناوری اطلاعات، مدیریت تنش بین تغییر نیازمندیهای کسبوکار و سکوهای رایانهای که ممکن است همیشه درست عمل نکنند یک هدف چالشبرانگیز است. تنش وارد شده به تیمهای زیادی که تلاش میکنند ضمن قابل اعتماد نگه داشتن محیط عملیات، درخواستهای پروژه را متعادل کنند، خیلی زیاد است. همانند تنظیم کردن گیتار، میزان صحیحی از فشار به سیم نیاز است تا گیتار به خوبی نواخته شود. اگر فشار بیش از اندازه باشد، سیمهای گیتار پاره میشوند. امروزه، بسیاری از متخصصان عملیات فناوری اطلاعات در شُرف از هم گسیختن هستند، یا علائم نگرانکننده فرسودگی روانی را از خود بروز میدهند.
کاهش تنش ناشی از تعارض اولویتها به تیمها اجازه میدهد تا درخواستهای کاری را متعادل کنند. و کار روانتر جریان یابد. استفاده از کانبان شما را قادر میسازد تا مقدار مناسب تنش لازم را برای بهینهسازی گردشکار تیم بیابید.
عبارت کانبان معادل ژاپنی کلمه علامت تصویری یا کارت است. کارگران خط تولید تویوتا از کانبان (یعنی کارت واقعی) برای نمایش مراحل فرایند تولیدشان استفاده میکردند. ماهیت تصویری بالای سیستم، تیمها را تشویق کرد تا ارتباط هوشمندانهتری در مورد کاری که باید انجام شود و اینکه چه موقعی باید انجام شود، برقرار کنند. و همچنین صفها را استاندارد و فرایندها را بهبود بخشید، که منجر به کاهش اتلاف و بیشینه شدن ارزش گردید.
کانبان در اواسط قرن و در دوران تولید خودرو متولد شد. کانبان در مدل تولید ناب، به سیستم کنترل انبار بهموقع (just-in-time) تبدیل گردید. در اینجا ناب به عنوان فلسفه کسبوکار سقراطی [1] تعریف شده است که میتواند با استفاده از یک سیستم کششی بهموقع و مدیریت تصویری گردشکار، کارایی آن را بهبود دهد. اساسا، کانبان یک سیستم کششی تصویری است، که با ناب کار میکند تا یک گردشکار هماهنگ را تسهیل کند.
کانبان روش کنترل زنجیره تامین تویوتا را متحول کرد. به آنها اجازه داد تا از درخواست روز افزون خودروها عقب نیفتند.
در حدود اواسط دهه 2000 میلادی، انجمنی با رهبری دیوید جی اندرسن (David J. Anderson)، جیم بنسون (Jim Benson)، کوری لاداس (Corey Ladas)، و دیگران شکل گرفت، کسانیکه در پی کشف روشهایی بودند تا کانبان بتواند برای بهرهمندی از کار دانشمحور استفاده شود. تفکر آنها صرفا متاثر از سیستم تولید تویوتا نبود بلکه از کار ویلیام ادوارد دمینگ (W. Edwards Deming)، الیاهو گولدرت (Eliyahu Goldratt)، دونالد رینرتسن (Donald Reinertsen) و دیگران نیز تاثیر میگرفت.
جنبش DevOps به عنوان ایدهای برای کاهش تنش بین توسعه نرمافزار چابک و عملیات فناوری اطلاعات پر استرس مطرح شد. این اصطلاح در سال 2009 طی پروژه انتقال مرکز داده در بلژیک ابداع گردید. اصطلاح DevOps از تلاش برای استفاده از تکنیکهای چابک در فعالیتهای عملیات فناوری اطلاعات پدیدار شد. همچنین تیمهای عملیات فناوری اطلاعات را با کار تیمهای توسعه نرمافزار همراستا کرد. با وجود عملیات فناوری اطلاعاتی که کارهای مکرر و روز افزونی را از تیمهای توسعه تحویل میگیرند، فشار وارده برای تجربههای سریعتر و موثرتر ادامهدار است.
برای متخصصان عملیات فناوری اطلاعات، که تمرکز قبلیشان روی نگهداری یک زیرساخت آسیبپذیر فقط برای بالا نگهداشتن سیستم بوده است، افزایش سرعت تحویل با شروع از توسعه نرمافزار نیازمند تغییر در نگرش بود. با اینکه این تغییر با آنچه عملیات فناوری اطلاعات میخواست از مدتها قبل انجام دهد، همراستا بود، اما ابزارها و تجربههای کاری دوره آنها نمیتوانستند از زمانبندی تحویل فوری پشتیبانی کنند.
داستان مشهوری در کتاب الیاهو گلدرات (Eliyahu Goldratt) با نام «هدف» وجود دارد. در آن 15 پسر پیشاهنگ 10 مایل را به سمت اردوگاه شبانه پیادهروی میکردند. آنها طی مسیر متوجه شدند که گروه میتواند فقط با سرعت هربی (Herbi)، کندترین پسر پیشاهنگ، راهپیمایی کند. رهبر گروه، هربی را جلودار گذاشت تا سرعت پیشاهنگهای سریعتر را تنظیم کند. اما هربی میتوانست هر ساعت فقط یک مایل راهپیمایی کند و آنها هنوز 4 مایل برای رسیدن به اردوگاه فاصله داشتند. با تاریک شدن هوا، فهمیدند که بعد از تاریکی میرسند.
با استفاده از این تشبیه برای عملیات فناوری اطلاعات، میتوان گفت که سازمان فقط با سرعت کندترین بخش سیستم خودحرکت میکند. با احترام به هربی، اما این موضوع به عنوان یک محدودیت شناخته میشود. (در ادامه مقاله بیشتر در مورد هربی صحبت میکنیم).
ما انسانها گونه خوشبینی هستیم. اغلب تصور میکنیم که تکمیل یک وظیفه نسبت به آنچه در واقعیت طول میکشد، زمان کمتری صرف میکند.
[1] روش سقراطی که به نامهایی چون روش افلاطونی و دیالکتیک جدل نیز خوانده شده. روشی برای مباحثهاست که بر اساس سؤال و جواب متوالی و هدفمند بناشده باشد. بهطوریکه با اختیار موضع طرف مقابل، ابتدا موافقت و همراهی او جلب شود و سپس تناقضات استدلالهای او آشکار شده و با استفاده از موضع خود شخص، مدعایش رد شود.
ادامه دارد…
مترجمین: مهدیه قدسینژاد- حمید خاتمی
منبع: AXELOS.com